زنـــــــــــدگی یـک رویــــــــــــــــــــــاســـــــــــت

زنـــــــــــدگی یـک رویــــــــــــــــــــــاســـــــــــت
رویــــــــای وصـــــــــــــال انگیـــــــــــــــــــــــــــــز 
نويسندگان
آخرين مطالب

سرمربی اسطوره ای شیاطین سرخ این روزها در حال مرور خاطراتش در مصاحبه های مختلف است 

سایت گل-  سرالکس فرگوسن، سرمربی سابق منچستریونایتد، به تازگی مصاحبه مفصل با یک شبکه تلویزیونی آمریکایی انجام داده که در اینجا بخش دوم آن را به نقل از کانون هواداران منچستریونایتد در ایران می خوانیم:

بخش اول مصاحبه

مادرها همیشه بهترین چیز را برای پسرشان میخواهند ، ان ها بهترین مربی را میخوان چون فکر میکنند که مربی خوب برای اینده فرزندشان بهتر است .

همیشه این خطر است که پدر هدایت پسر را بدست بگیرد و بخواهد به اهداف خودش برسد . در بعضی موارد پدر میخواهد خرج کل خانواده را از پسر در بیاورد . من خیلی از این موارد دیدم ولی تا حالا مادری را ندیدم که اینطوری بکند . مادر همیشه بدنبال بهترین سناریو برای پسرش است .

 

گری نویل ؟

کاراکتر فوق العاده ، گری هر روز ساعت 6 صبح بلند میشود . همه روزنامه ها  را میخواند . وی میخواهد که بداند که در دنیا چه دارد میگذرد و همیشه هم راجع به همه چیز ناله و شکایت میکند ! 

اما واقعا فرد موفقی است . او الان کارشناس فوتبال در تلویزیون است و کارش واقعا خوب است . همچنین در زمنیه تجارت هم بسیار دارد خوب کار میکند . من میخواستم که وی را وارد کادر فنیم کنم ولی او نمیخواست فعلا این کار را بکند . او الان با تیم ملی انگلیس هم همکاری میکند . گری کاراکتر بسیار بسیار مصمم و با اراده ای است.

 

و همیشه جلوی نویل کسی به اسم دیوید بکهام بازی میکرد

دیوید پسر شگفت انگیزی است . کاری که برای خودش کرده و چیزی که برای خودش ساخته شگفت انگیز است . او یک چهره بزرگ برای جوان ها است . او پسر فوق العاده و شگفت انگیزی است .

 

چگونه تونسته به این شهرت و برند دست یابد ؟

او همیشه یک لبخند دوست داشتنی داشت ! همیشه چهره خوبی از خودش در جمع نشان میداد . وقتی در 12 سالگی برای اولین بار دیدمش میل و خواست اصلیش این بود که بهترین فوتبالیستی که میتواند بشود . فوق العاده تمرین میکرد . همیشه در حال تمرین بود و موقعی که بقیه بازیکن ها میرفتند باز هم به تمریناتش ادامه میداد. او در سطح گیگز ، نویل و اسکولز بود . و البته وقتی که با ان دختر از گروه اسپایس ازدواج کرد زندگیش تغییر کرد و تمرکزش روی موضوع دیگری قرار گرفت و وارد دسته سلبریتی ها شد . من مرد فوتبال هستم یک مرد فوتبالی اصیل

 

پس شما باید پیش دیوید میرفتید . به من بگو که به دیوید وقتی که باور پیدا کردید که علاقه اش چهره معروف و سلبریتی شدن بیشتر شده است چی گفتید ؟

فکر میکنم که دنیای سلبریتی وارد سرش شده بود و فکر نکنم که به چیزی که من میگفتم گوش میداد . همیشه بیاد دارم که یکبار گفت من " عاشق این کار هستم " و دیگر کاری از دست من ساخته نبود .  گوش کنید ، همیشه بیاد داشته باشید که در مربیگری و مدیریت نباید اجازه چنین چیزی را بدهید . او تمرکزش را از دست داد و ما او را به رئال فروختیم و وی در انجا خوب هم کار کرد . چیزیکه من نمیتونم باور کنم رفتنش به گالاکسی بود . من اصلا ان را باور نمیکردم . اگر میتوانستم هیچ وقت اجازه ان را بهش نمیدادم . همیشه باید یک هدف داشته باشید و ان بهترین بودن است . رئال به جز یونایتد بهترین جا برای وی بود . اما به انجا رفت و خودش را دوباره بازسازی کرد . چند بار به میلان رفت و چند بازی اروپایی انجام داد و سال اخر هم که به پاریس سنت ژرمن رفت و در یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان بازی کرد . او از یک جهاتی باورنکردنی هست . واقعا باید بهش افرین گفت . شما نمیتونید با چهره ای که از خودش در زندگی ساخته ایرادی بگیرید .

 

اما بهتر نبود اگر در یونایتد باقی مانده بود ؟

برای من خیلی خوشحال کننده بود اگر اینطور میشد چون وی بازیکن بسیار خوبی بود اما همانطوری که گفتم من مرد فوتبال هستم . چگونه میتوانم با او بر سر نحوه زندگیش بحث کنم . همانطوری که گفتم او در بین جوان ها یک اسطوره است . او بسیار خوب رفتار میکند و وجهه خوبی از خودش به جا گذاشته و من بهش افرین میگویم .

شما همیشه میگید بدنبال بازیکنانی بودید که بازنده های بدی هستند ایا دیوید یکی از ان ها بود ؟

اوه ، دیوید از باختن متنفر بود . باخت حسابی بدخلقش میکرد . بازنده های بد همیشه بعد از شکست بد اخلاق میشوند . رختکن ما بعد باخت جای قشنگی نبود . بردن اسم بازی برای ما بود و ان بازیکن هرگز ان را فراموش نکردند .

 

دوباره این موضوع مطرح میشود که ایا این بازنده بد بودن و تنفر از شکست موقع بدنیا امدن در انسان است و یا در طی زمان بدستش میاورید ؟ 

فکر میکنم که این را از خانواده تان یاد میگیرید . بعضی ها تو خودشان هستند و روحیه بردنشان را جوری دیگری نشان میدهند ولی بعضی ها بسیار احساساتی هستند و روحیه بردن و تنفر از شکست را با حرکاتشان نشان میدهند . دیوید در زمان جوانیش در دسته دوم بود . فکر میکنم که این موضوع در ژن  ادم ها است .

 

شما به افرادی مثل تونی بلر مشاوره هایی دادید . از مسائل استراتژیک گرفته تا طرز مدیریت کردن مردم 

بله من زمانی دیدارهای بسیار خوبی با تونی داشتم . همیشه فکر میکنم که تونی در برنامه " زمان سوال ( برنامه ای که سیاست مداران و روزنامه نگاران بر سر سوالات مردم بحث میکنند ) " عالی کار میکرد . من او را در ان برنامه دوست داشتم . منتقدان و شرکت کنندگان برنامه را نابود میکرد . ما راجع به خیلی چیزها صحبت میکردیم . مثلا موقعی که نامزد نخست وزیری شده بود بهش توصیه کردم که موقع دوران تبلیغات از یک فیزیوتراپ استفاده کند .

 

نکته جالب دیگر درباره شما از نظر من احساس مسئولیتتان است . شما همیشه میدانستید که چگونه احساس مسئولیت را در مردم برانگیزید . میتونستید بفهمید که چه زمانی بازیکن در برای خودش بازی میکند و یا برای تیم

روحیه تیمی ، به اطراف رختکن نگاه کنید و به همبازیانتان نگاه کنید و بهشان اعتماد کنید . این ذات و ماهیت یک تیم است . ان ها باید نقاط قوت و ضعف هم تیمی هایشان را بشناسند . من همیشه اعتقاد داشتم که برای بردن بازی به 8 بازیکن احتیاج دارید تا روز خوبشان باشد . 3 نفر میتونند روز خوبی نداشته باشند ولی باید به شدت در زمین تلاش کنند و بقیه بازیکن ها این را میبینند و تلاششان را بیشتر میکند تا تیم به پیروزی برسد . و هفته بعد جای بازیکن ها عوض میشود .  ماهیت یک تیم درک بازیکن ها از همدیگر است . ان ها باید به همدیگر و البته من اعتماد کنند .

 

به عبارت دیگر به برنامه استراتژیت و ترکیبی که انتخاب کردی اعتماد کنند .

بله و البته این همیشه سخت است چون من مجبورم هر هفته 5 یا 6 بازیکن را از ترکیب بیرون بگذارم و البته همیشه به صورت جداگانه بهشان توضیح دادم . اسان نیست چون ان ها میخواهند هر هفته بازی کنند .

 

بهشان در ان مواقع چه میگویی؟

بهشان میگفتم که ممکن است من دارم اشتباه میکنم ولی هدفم کمک به تیم و موفقیتش است . در بعضی موارد هم من ترکیب تیم را با توجه به بازی های اینده میچیندم و به کسی که ان روز بازی نمیکند میگفتم که برای فلان بازی روش حساب کردم و خودش را اماده کند . اینجوری به ان ها روحیه هم دادید . من سال های زیادی در انجا بودم برای همین این اعتماد بنفس را داشتم که همیشه برای چند بازی اینده برنامه داشته باشم .

 

همچنین میخواهم راجع به فینال سال 99 هم توضیح بدهید . بنظر میرسید که دیگر شانسی برای برد ندارید ولی دستیارتان میگوید که تا اخرین لحظه باورتان را از دست نداده بودید . 

اتفاقات ان شب تصادفی نبود . زدن دو گل در وقت اضافه اتفاقی نبود . ان روحیه و کاراکتر تیم را توضیح میداد . ان فصل ما برگشت های بسیار زیادی داشتیم . البته باید گفت که این برگشت ها بخشیش به سرنوشت و شانس هم برمیگردد . شما نمیدونید که چرا و چگونه ان اتفاق رخ داد . ما روی گل اول از اشتباه حریف استفاده کردیم و انجا بود که میتوانید بگویید بایرن خودش را باخت . گل دوم اجتناب ناپذیر بود .

 

خانواده گلیزر در سال 2005 مالکیت باشگاه را در دست گرفتند در ان موقع چی تغییر کرد ؟ 

هیچ چیزی تغییر نکرد . تصور غلط درباره موضوع خرید باشگاه توسط گلیزرها باعث شد که در بین هوادارا جناح بندی رخ دهد . هوادارا فراموش کردند که از همان دقیقه ای که ما وارد بازار بورس لندن شدیم این شانس وجود داشت که روزی شخصی باشگاه را بخرد . گلیزرها در باشگاه سهام داشتند و بعد تونستند که بقیه سهام را بخرند و در دورانی که باهاشون کار کردم چیزی جز حمایت ازشان ندیدم . ان ها افرادی بسیار قوی و بااراده هستند . همیشه از مربی و اتفاقاتی که در باشگاه رخ میداد حمایت میکردند . من شکایتی از طرز حمایت ان ها ندارم . من ان ها را خیلی کم دیدم . هرگز با من تماس نگرفتند . ان ها هفته ای یکبار با دیوید گیل راجع به مسائل باشگاه نه تیم صحبت میکردند .

 

وقتی راجع به کارنامه مربیگریت فکر میکنی ، تمام برد ها و باخت ها چه چیزی را بیاد می اوری ؟ باخت ها را بیشتر بیاد میاری و یا برد ها ؟

سوال خوبی هست . من میتونم به تو راجع باخت بدی که داشتیم بگویم . باخت های 5-1 و 6-1 به سیتی مواردی از ان ها هستند . این ها بازی هایی هستند که شما هیچ وقت فراموش نمیکنید . بیاد داریم که بعد شکست 5-1 به سیتی به خانه رفتم و بالش را روی سرم گذاشتم . چند روز به غیر از باشگاه جای دیگری نرفتم . همسرم بهم میگفت " مشکلت چیه ؟" و من گفتم " ما 5-1 باختیم " و او پاسخ داد " نه امکان نداره که تو 5-1 باخته باشی " روز های بدی بود .

همسر شگفت انگیزی داری . چند شب پیش بهم گفتی که مجسمه ات را در استادیوم الدترافورد قرار دادند . و چند روز قبل پرده برداری تو بهش گفتی که " خیلی دلم میخواهد بدانم که چه کسانی برای مراسم می ایند و پرده برداری میکنند " و او بهت جواب داده که " شاهزاده ویلیام "

من گفتم هیچ شانسی وجود ندارد . او رئیس FA  بود و نمیتونست که همچین کاری بکند . روز مراسم من کنار مجسمه ایستاده بودم که دیوید گیل اعلام کرد همسرم پرده را میکشد . من نمیتونستم این را باور کنم . بهش گفتم " چگونه تونستی این را از من مخفی کنی ؟" او هرگز به بازی های تیم ما نیامد . البته در چند تا از فینال ها حضور داشت ولی در بقیه بازی ها اصلا شرکت نکرد . چون احساس راحتی نمیکرد . او خیلی فوتبالی نیست . او شگفت انگیز است و کاملا بهترین گزینه برای ان مراسم بود .

 

او چه معنایی برای شما دارد ؟

از نظر من او به تنهایی بچه ها را بزرگ کرد . اگر مثلا به 32 سالگی من برویم که وارد مربیگری فوتبال شدم و حسابی درگیر ان بودم کتی به تنهایی با بچه ها سر و کله میزد و ازشان مراقبت میکرد . خودش لباس تنشان میکرد ، به مدرسه میبردشان ، در تکالیف بهشان کمک میکرد و شب ان ها را میخواباند همه این ها را بدون کمک من انجام میداد . او نقشش را فوق العاده درخشان انجام داد و همیشه عادت داشت که من بگوید " من این همه کار میکنم ولی وقتی 16 سالشان بشود ان ها میشند پسرهای بابا " من بهش گفتم " از کجا میدونی " و او میگفت که فقط صبر کنم و ببینم و بعدا معلوم شد که حق هم داشت ! او همیشه از من حمایت میکرد و همیشه حقایق را در تمام مسائل بهم میگفت . هر وقت بهم میگفت که دارم کاری را اشتباه انجام میدهم من میفهمیدم که قطعا یک جای کارم اشتباه است . در خانه همیشه حق با او بود .

 

دو مسئله هست که توجه من را جلب کرده است . بین شما و وین رونی چه گذشت ؟

من فکر نمیکنم واقعا اتفاقی رخ داده باشد . او روز بعد مسجل شدن قهرمانیمان در فصل پیش ، پیش من امد و درخواست کرد که تیم را ترک کند . دوباره همان مسئله انتظارات است . من تیم را براساس چیزهایی که در داخل زمین و تمرین میبینم مدیریت میکنم . در ان موقع خیلی خوب کار نمیکرد ولی حالا فرم امروزش را میبینید . او الان انرژی و اراده اش را دوباره بدست اورده و دارد بخوبی کار میکند . پس میدونی شاید ان اتفاقات برای این پسر نقطه عطف خوبی بود .

 

از یک نظر مثل پسر خودتان بهش نگاه نمیکردید ؟

وین در 17 سالگی پیش ما امد و مثل بقیه جوان هایی که داریم تمام تلاشمان برای حمایت و بهتر کردن او کردیم . به هر حال ما اوقات بسیار بزرگ و خوبی در کنار هم داشتیم .

 

ولی رابطه تان به شکل بدی به اتمام رسید ؟

نه ، فکر نکنم . فکر میکنم که اگر امروز وین من را ببیند باهام دست میدهد .

 

اخرین باری که باهاش دست دادید کی بود ؟

روزی که لیگ را بردیم و یا شاید روزی که لیگ را بالای سر بردیم . شما البته باید به رسانه ها هم نگاه کنید . وین از یک نظر بدشانس است چون امید انگلیس در بازیهای ملی حساب میشود . بنابراین رسانه ها همیشه در کنار وین بودند . او افرادی را در کنارش دارد که بهش توصیه میکنند و مشاوره میدهند و تمام خبرهایی که میبینید از انجا می اید . من هرگز با او سر موضوعی دعوا نکردم . شد که گاهی اوقات او را تنبیه انظباطی کنم . گاهی اوقات همه بازیکن ها به اینجور تنبیه ها نیاز دارند ولی در نه به ان عظمتی که شما فکر کنید من با بازیکنی قهر هستم و یا دعوا کردیم .

چگونه ان ها را تنبیه میکردید ؟

مشخصا اگر از خط خارج شوند شما ان ها را جریمه مالی میکنید .

 

از ترکیب خارجشان نمیکردید ؟

نه ، من هرگز این کار را نمیکردم چون ان به ما اسیب میرساند . رونی الان به فرم خوبش بازگشته و یکجورایی من تا حدی بهش کمک کردم تا ان فرم خوبش را باز یابد و متوجهش کردم که هنوز بازیکن بزرگی است من همه را بخاطر تیم انجام دادم . باشگاه بسیار خوب عمل کرد که از فروش او به چلسی خودداری کرد . او درک کرد که تنها شغلش این است که برای یونایتد تلاش کند . تمرکزش را دوباره بدست اورد . ان اخلاق کاری و هدفش را دوباره بدست اورده و دارد به خوبی بازی میکند .

صحبت از چلسی شد راجع به ابراموویچ چه فکری میکنید ؟

چلسی واقعا عجیب است . میدونی ان همه تغییر مربی واقعا عجیب است . ان ها لیگ قهرمانان و 3 تا لیگ برتر در دوران ابراموویچ بردن و همچنین 3 بار هم جام حذفی را بردن ولی باز به تغییر مربی ادامه میدهند . یکجورایی بنظر میرسد این روش برای ان ها از نظر بردن بازی ها جواب میدهد . اگر از منظر بلند مدت نگاه کنید ان ها رقیب اصلی ما بودند .پس شرایط بسیار رقابتی بین ما و چلسی وجود دارد .

 

فرض کنیم ابراموویچ به سراغ شما بیاید و شاید هم اومده باشه ؟

وقتی ابراموویچ چلسی را خرید از طریق یک مدیر برنامه پیشنهاد هدایت چلسی را به من دادند اما بهشان گفتم که هیچ شانسی برای این کار وجود ندارد .

نمیخواستید ببینید که پیشنهاد در چه حدی  است ؟

نه ، منچستر یونایتد تیم و باشگاه من است .

 

پس هر کسی که فکر میکند که شما ممکن است به دنیای مربیگری بازگردید اشتباه میکند ؟ 

چند وقت پیش یکی از شغل ها خالی شد و بنگاه های شرطبندی شانس من برای بدست گرفتن را پایین میدانستند برای همین کسی اگر شرط میبست و من مربی میشدم میلیونر میشد ولی باید بگم که این کار را نکنید چون پولتان را هدر میدهید . مثل این است که پولتان را از پنجره بیرون بندازید !

 

پس هیچ راهی نیست که فرگوسن به فوتبال برگردد ؟

من تصمیمم را گرفتم . زمانبندی عالی بود و من در اوج کنار کشیدم . به عنوان یک برنده بازنشسته شدم . حالا بدنبال چالش هایی در زندگی جدیدم هستم . میخواهم کارهایی که 35 سال برایشان صبر کردم را انجام دهم . میخوام به تورنمنت های معروف گلف در امریکا و استرالیا برم اما این را به کتی ( همسر سر الکس ) نگید . خیلی چیزها است که من میخواهم انجام بدم . میخوام به تاکستان ها در توسکانی و فرانسه بروم .

 

پس الان اوقات بسیار خوبی دارید ؟

بله من دارم لذت میبرم .

 

دیگر چه چیزهایی در لیست شما است ؟

خیلی چیزها در پیش است . یکسری سخنرانی درباره مدیریت و رهبری در پیش است . به محض اینکه تصمیمم مبنی بر ترک یونایتد را گرفتم دیگر قرار نبود که برگردم و فکر کنم که شاید تصمیم اشتباهی گرفتم . من فقط به اینده نگاه میکنم . دیگر مربیگری و نتایج یونایتد اولویت زندگی من نیستند .

 

هنوز از دیوید مویز حمایت میکنید .

کاملا ، همه باشگاه پشت سر وی هستند . این نکته بسیار خوب درباره باشگاه ما است . ان ها مربی را حمایت میکنند و ما مشکلی نخواهیم داشت . ان ها در دستان خوبی قرار دارند . دیوید مربی خوبی هست .

 

این سناریو من است . ابراموویچ خیلی پول دارد و شما این را میدانید . او حتی از خدا هم بیشتر هم پول دارد !

جمله خوبی بود چارلی !

 

شما همچنین اسب ها را دوست دارید .

بله

 

ابراموویچ بگوید سر الکس بیا مربی چلسی بشو و من به تو بزرگترین و بهترین اصطبل اسب دنیا را میدهم . 

شما همیشه ارزو دارید که اسب برنده را داشته باشد . یکی از اسب هایی که با کس دیگری شریک هستم امسال در مسابقات مدعی قهرمانی بود . اسمش Telescope  است . اسب بسیار خوبی هست و شاید سال دیگر قهرمان شود . همه اعضای تیم ما ارزو دارند که مسابقات Derby  را ببریم . اما همانطوری که گفتم من تصمیمم را گرفتم . من مشتاق چالش های جدید زندگیم هستم . من سفیر منچستریونایتد و همچنین یونیسف هم هستم .

شما طرفدار بزرگ حزب کارگر انگلیس هستید درست میگم ؟

بله و این هرگز تغییر نمیکند . شده که وسوسه شدم تا به حزب ملی بپیوندم ولی این اتفاق هرگز نمیفتد .

 

چرا طرفدار حزب ملی گرا اسکاتلند نیستید . من این را نمیفهمم . دوست مشترکمان شان کانری که همیشه خارج اسکاتلند زندگی میکند .

اوه اره ، شان اهل ادینبورگ است . من در یک خانواده و محله سوسیالیست بزرگ شدم . پدر و مادرم سوسیالیست بودند . پس من هم یک فرد سوسیالیسم ( جامعه خواهی ) هستم .

 

رهبر فعلی حزب کارگر انگلیس اد میلیبند در نظرسنجی ها از حزب محافظه کار جلو است . شاید انتخابات را ببرد و ان وقت ممکن است برای شما کاری سراغ داشته باشد .

اوه نه ، من وارد سیاست نمیشوم . فکر نکنم سیاست صحنه من باشد .

 

بسیار خب ، بهترین خاطرتان از دوران حضور در فوتبال چیست ؟

بهترین لحظه باید همان شب در نیوکمپ بارسلونا باشد . ان جامی بود که من تا ان موقع نبرده بودم . بردن ان جام در ان فصل رویایی ان هم به ان صورت واقعا فراموش نشدنی است .

ولی در نگاه کلی حضور 27 سالم در منچستریونایتد یک دستاورد محسوب میشود . ثبات و استمراری که انجا درست کردم و خداحافظی در اوج ، من دیگر چیزی بیشتر از این نمیتونستم بخواهم . من هر چیزی که میخواستم را بدست اوردم . و به عنوان یک مرد خوشحال کنار میروم .

 

بابت قبول انجام مصاحبه تشکر میکنم .

مرسی چارلی ، گفت و گوی خوبی بود .

از نظر شما متشکریم!
لطفا نام خود را وارد نمائید
لطفا نام محل زندگی تان راوارد نمائید.
لطفا نظرتان را به اشتراک بگذارید!
نظرات شما           

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ شنبه 13 مهر 1392 ] [ 9:45 ] [ maj7 ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 66
بازدید دیروز : 17
بازدید هفته : 85
بازدید ماه : 140
بازدید کل : 30683
تعداد مطالب : 150
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1